«قفس غواصی و پروانه» یا «Le Scaphandre et le Papillon» یک فیلم سینمایی فرانسوی در ژانر درام و بیوگرافی به کارگردانی جولیان اشنابل است که در سال ۲۰۰۷ برای اولین بار اکران شد. این فیلم بر اساس کتاب خاطراتی با همین نام ساخته شده است و زندگی نامه فردی به نام ژان دومینیک بوبی را روایت میکند. متیو آلماریک در نقش ژان دومینیک بوبی ظاهر میشود و داستان از زاویه دید او روایت میشود. این فیلم نامزد دریافت ۳ جایزه از جمله جایزه نخل طلا در جشنواره بینالمللی فیلم کن و همچنین نامزد دریافت ۴ جایزه اسکار شد.
ژان دومینیک بوبی ۴۳ ساله که یکی از سردبیران مجله مد و پوشاک Elle است به طور ناگهانی حین رانندگی دچار سکته مغزی میشود و به کما میرود. او پس از ۳ هفته از کما خارج شده و زندگی او برای همیشه دستخوش تغییر میشود. پس از به هوش آمدن ژان دومینیک، پزشکان و پرستاران به معاینه او میپردازند و متوجه میشوند که او علاوه بر اینکه چشم راستش را از دست داده است، دچار Locked-in Syndrome یا سندروم قفل شدگی نیز شده است و قادر به برقراری ارتباط نمیباشد. این سندروم یک وضعیت بالینی نادر است که در آن بیمار به جز عضلات چشمهایش قادر به حرکت هیچ یک از عضلات و اندامها نمیباشد اما از آگاهی و هوشیاری کامل برخوردار است. ژان دومینیک در ابتدای فیلم نمیداند که چه اتفاقی برایش افتاده است اما پزشکان وضعیت ژان دومینیک را برایش شرح میدهند و او را برای پذیرش این وضعیت عجیب آماده میکنند. جلسات متعدد گفتار درمانی و فیزیوتراپی بدون هیچ پیشرفتی برگزار میشود تا این که گفتار درمانگر او، هنریت، تصمیم میگیرد تا راهی برای برقراری ارتباط با او پیدا کند. هنریت از ژان دومینیک میخواهد تا در صورتی که پاسخ او به سوالی «بله» است یکبار پلک بزند و در صورتی پاسخ او «خیر» است دو بار پلک بزند. پس از مدتی هنریت حروف الفبا را به ترتیب میزان تکرار و کاربرد آنها در کلمات رایج مرتب میکند و آن ها را به ترتیب میخواند و از ژان دومینیک میخواهد هر زمانی که هنریت حرف مورد نظر او را خواند پلک بزند. به همین ترتیب حرفها را کنار هم قرار داده و متوجه کلمه مورد نظر او میشود. با استفاده از این روش ژان دومینیک که در کالبد خود گیرافتاده بود میتواند با دنیای اطرافش ارتباط برقرار کند.
دیدگاه ژان دومینیک نسبت به زندگی پس از دچار شدن به این وضعیت به طور کلی تغییر میکند. ژان دومینیک مدام کابوسی وحشتناک را میبیند که در آن لباس غواصی سنگینی به تن دارد و به سمت اعماق اقیانوس کشیده میشود. او پس از طی یک دوره افسردگی که فقط خودش از وجود آن آگاه است، سعی میکند تا دوباره به زندگی برگردد و آن را از زاویه دیگری تماشا کند. ژان دومینیک پس از مدتی انگیزه جدیدی برای زندگی پیدا میکند و تصمیم عجیبی میگیرد که در ابتدا ناممکن به نظر میرسد. او از هنریت می خواهد که به او کمک کند تا در مورد وضعیتی که در آن قرار دارد کتابی بنویسد. در ادامه داستان، دختری به نام کلوت که فردی صبور و با حوصله است به کمک ژان دومینیک میآید و با استفاده از روش جدیدی که هنریت اختراع کرده بود کلمه به کلمه و پلک به پلک افکار او را به روی صفحه میآورد. کتاب او سرانجام به چاپ میرسد اما ۱۰ روز بعد از چاپ آن، ژان دومینیک به پنومونی مبتلا میشود و فوت میکند.
«قفس غواصی و پروانه» به شکلی هنرمندانه تلاش میکند تا مخاطبان را در وضعیتی که ژان دومینیک در آن گیر افتاده است قرار دهد. او در نهایت بازی زندگی را میپذیرد و با کمک خانواده و اطرافیانش که عاشقانه دوستش دارند به زندگی جدیدش ادامه میدهد. در یکی از سکانسهای این فیلم، او را برای اولین بار از اتاقش خارج میکنند که به طور اتفاقی تصویر خود را در سطحی براق میبیند و با خودش میگوید "این دیگر چه موجودی است؟". این سکانس احساس بیگانگی ژان دومینیک با خودش را به تلخی نشان میدهد.
این فیلم اثری برجسته است که برگرفته از روایتی تاثیرگذار میباشد. قهرمان این فیلم تلاش میکند خود را از غرق شدن در عجز و ناتوانی نجات بدهد و تا آخرین لحظه شور و اشتیاقش به زندگی را از دست نمیدهد. توصیه میکنیم تماشای این فیلم فوق العاده را از دست ندهید.
به قلم : شکیبا سالاروندیان
دانشجو پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی البرز